دیدار پرشور هزاران نفر از مردم
حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، صبح امروز در دیدار پرشور هزاران نفر از مردم، با تبیین ابعاد عمیق عید سعید غدیر، تلاش و حرکت بی وقفه برای ایجاد جامعه اسلامی مورد نظر امیرمؤمنان را، نیاز امروز و درس بزرگ ملت ایران از واقعه غدیر برشمردند و افزودند: دنیای اسلام نیز باید به تأسی از امیرمؤمنان، پرهیز از تفرقه و تقویت اتحاد و انسجام اسلامی را، سرلوحه اهداف خود قرار دهد. ایشان با تبریک عید بزرگ غدیر به همه «مسلمانان، مؤمنان و آزادگان جهان» به ویژه ملت علوی ایران، تعیین خط امامت را به عنوان جهت و سمت و سوی حکومت اسلامی، بعد اعتقادی غدیر برشمردند و خاطرنشان کردند: نصب امام از سوی نبی مکرم اسلام و در واقع از سوی پروردگار متعال،نشان داد که حکومت در نگاه اسلام، معنی و مفهوم امامت دارد و صرفاً در مدیریت زندگی روزمره مردم خلاصه نمی شود. حضرت آیت الله خامنه ای، معنا و مفهوم امامت را، «اداره دنیا و آخرت ملتها، مدیریت دلها و تکامل و تعالی روح و جان انسانها» دانستند و افزودند: این جهت گیری عمیق، فرق اساسی و جوهری حکومت و قدرت در اسلام با دیگر حکومتهاست و شیعه نیز در پرتو همین مشعل درخشان و منطق روشن غدیر توانسته است در طول تاریخ، رشد کند و حقانیت خود را برای دلهای «جستجوگر و با انصاف» اثبات نماید. رهبر انقلاب اسلامی، بعد دیگر واقعه غدیر را توجه به ارزشهای معنوی و شخصیت بی بدیل حضرت علی بن ابیطالب (ع) خواندند و افزودند: در واقعه بسیار مهم غدیر، باید کسی به امامت منصوب می شد که سرچشمه همه فضایل باشد تا همه تاریخ اسلام از او سیراب شود و محاسبات الهی و فوق بشری نشان داد که این فضایل بیکران، فقط در امیرمؤمنان جمع است و به همین علت است که حضرت علی بن ابیطالب (ع) خورشید آسمان امامت است و دیگر ائمه هدی، ستارگان این آسمان درخشان به شمار می روند. حضرت آیت الله خامنه ای، ضرورت الگو قرار دادن جامعه اسلامی مورد نظر امیرمؤمنان را سومین بعد و درس عینی و بسیار مهم غدیر برای ملت ایران دانستند و افزودند: باید شاخصه های حکومت حضرت علی بن ابیطالب (ع) را سرمشق خود قرار دهیم و برای تحقق جامعه ای حقیقتاً علوی، بی وقفه تلاش کنیم. ایشان: «عدالت، اخلاص،توحید،کار برای خدا، نگاه مهربان و عطوفت بار به آحاد جامعه و بشر، و جدیت و قاطعیت در برابر انحراف از صراط الهی» را از جمله شاخصه های حکومت امیرمؤمنان برشمردند و افزودند: ابعاد اعتقادی و مناقبتی غدیر برای ما بسیار مهم است اما علت اصلی زنده نگه داشتن یاد غدیر این است که همواره جامعه علوی را الگو قرار دهیم و برای تحقق آرزوی بزرگ ملت یعنی قرار گرفتن در سطح و ترازی که امیرمؤمنان می خواهد، برنامه ریزی و تلاش کنیم. حضرت آیت الله خامنه ای،درس بزرگ دیگر غدیر را،توجه کامل به لزوم وحدت و انسجام مسلمانان برشمردند و خاطرنشان کردند: حضرت علی بن ابیطالب (ع)، منصوب پیامبر خاتم بود اما هنگامی که مشاهده کرد مطالبه این حق، ممکن است به اسلام لطمه بزند و اختلاف ایجاد کند،نه تنها ادعایی را مطرح نکرد بلکه با کسانیکه صاحب منصب حق نبودند و بر جامعه اسلامی حکومت می کردند همکاری کرد چرا که اسلام به وحدت نیاز داشت و به همین علت امیرمؤمنان این فداکاری را انجام داد. ایشان در همین زمینه افزودند: ملت ایران،امروز در دنیای اسلام، از قویترین منطق یعنی «منطق ولایت و امامت» برخوردار است اما اثبات خود را در نفی دیگران جستجو نمی کند و به تأسی از امیرمؤمنان، پرچمدار دعوت پیروان همه مذاهب اسلامی به وحدت و انسجام اسلامی است. رهبر انقلاب اسلامی، با اشاره به لزوم هوشیاری در مقابل فعالیتهای پیچیده دشمنان امت اسلامی برای تزریق ویروس تفرقه و اختلاف افزودند: درس بزرگ غدیر مبارزه با اختلاف و تفرقه است و برای تحقق این درس مهم پیروان مذهب اسلامی، باید از تعرض و اهانت به مقدسات یکدیگر و تحریک مسائل حساسیت برانگیز پرهیز کنند و همانگونه که در پیام حج بیان شد با هوشیاری و وحدت، برنامه استکبار را برای «ایجاد تفرقه مذهبی و درگیری میان شیعه و سنی» ناکام بگذارند. رهبر انقلاب اسلامی مراقبت از حیله های دشمنان را رمز پیروزی ایران اسلامی در مقابل مستکبران خواندند و افزودند: ما ملت ایران،به برکت ایمان و توکل،احساس مسئولیت برای حضور در صحنه، و هوشیاری کامل در برابر دشمن،در مقابل همه تحرکات 29 سال اخیر استکبارِ پرمدعا و پرهیاهو، پیروز شده ایم و راه ادامه این موفقیتها، این است که هیچگاه دشمن را فراموش نکنیم و از حضور در صحنه غافل نشویم. حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به در پیش بودن انتخابات مجلس شورای اسلامی در 24 اسفند افزودند: به یاری پروردگار، توصیه های لازم در این زمینه بیان خواهد شد و مهم این است که ملت، انتخابات را یکی از امتحانات الهی و یکی از عرصه های کارآمدی بداند و هشیار باشد که غفلت از دشمن ممکن است در این عرصه، لطماتی را به همراه بیاورد. ایشان در پایان سخنانشان از خداوند متعال مسئلت کردند در این روز خجسته، نزدیکتر شدن به آرمانهای اسلامی را به ملت بزرگ ایران عیدی دهد. | |
|
غدیر در قرآن
الیوم اکملت لکم دینکمو اتممت علیکم نعمتىو رضیت لکم الاسلام دینا.
مائده: 3.
امروز (روز غدیر خم) دین شما را به حد کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را بعنوان دین براى شما پسندیدم.
فصل اول:جایگاه عید غدیر در مکتب
1-عید خلافت و ولایت
روى زیاد بن محمد قال:
دخلت على ابى عبد الله(ع) فقلت:
للمسلمین عید غیر یوم الجمعة والفطر والاضحى؟
قال: نعم، الیوم الذى نصب فیه رسولالله(ص) امیرالمؤمنین(ع). مصباح المتهجد: 736.
زیاد بن محمد گوید:
بر امام صادق(ع) وارد شدم و گفتم: آیا مسلمانان عیدى غیر از عید قربان و عید فطر و جمعه دارند؟ امام(ع) فرمود:
آرى، روزى که رسول خدا(ص) امیرمؤمنان(ع) را (به خلافت و ولایت) منصوب کرد.
2- برترین عید امت
قال رسول الله(ص):
یوم غدیر خم افضل اعیاد امتى و هو الیوم الذى امرنى الله تعالى ذکره فیه بنصب اخى على بن ابى طالب علما لامتى، یهتدون به من بعدى و هو الیوم الذى اکمل الله فیه الدین و اتم على امتى فیه النعمة و رضى لهم الاسلام دینا. امالى صدوق: 125، ح 8.
رسول خدا(ص) فرمود:
روز غدیر خم برترین عیدهاى امت من است و آن روزى است که خداوند بزرگ دستور داد; آن روز برادرم على بن ابى طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم توسط او هدایت شوند، و آن روزى است که خداوند در آن روز دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین براى آنان پسندید. ادامه مطلب...
|
ممکن است افراد بسیارى در طول تاریخ از حادثه غدیر و اهمیت آن سخن گفته و از آن تعاریفى ارائه داده باشند، اما هیچ یک از این سخنان نمى توانند بیانگر عظمت و شکوه غدیر باشد، زیرا تنها کسانى مى توانندتعریف جامع از وقایع و حوادث عرضه نمایند که خود پدید آورنده آن باشند. تنها زیبنده خدا، پیامبر(ص) و على(ع) است که غدیر را به بهترین شکل معرفى نمایند.
پیامبر به دستور خداوند سبحان حادثه غدیر را در میان دو نزول قرآنى قرارداد: ابتدا فرمود: یاایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک، و افزود: وان لم تفعل فما بلغت رسالته(مائده،67) و پس از معرفى على(ع) به وسیله پیامبر(ع) با جمله من کنت مولاه فهذا على مولاه، خدا نیز فرمود: الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتى ورضیت لکم الاسلام دیناً(مائده،3)؛ یعنى واقعه غدیر، اکمال دین، اتمام نعمت و موجب رضایت و خوشنودى خداست و روز غدیر ظرف زمانى این ارزشها معرفى کرد.
على(ع) نیز در خطبه عید غدیر خود که خوب است آن را خطبه غدیریه بنامیم به تفسیر و تحلیل این رویداد عظیم تاریخ پرداخت. معرفى این خطبه که در گوشه و کنار برخى از کتابهاى ادعیه و روایت در غربت به سر مى برد و بررسى سند و کتابشناسى آن و شرح پاره هایى از آن، موضوع این جستار است.
الحمدللّه الذى جعل الحمد من غیر حاجة منه الى حامدیه طریقاً من طرق الاعتراف بلاهوتیته وصمدانیته وربانیته وفردانیته، و سبباً الى المزید من رحمته ومحجةً للطالب من فضله و کمنّ فى ابطان اللفظ حقیقة الاعتراف له، بانه المنعم على کل حمد باللفظ وان عظم واشهد ان لااله الا اللّه وحده لاشریک له، شهادةً نُزِعت عن اخلاص الطوى و نطق اللسان بها عبارة عن صدق خفّى، انه الخالق البارئ المصور، له الاسماء الحسنى، لیس کمثله شیئ، اذ کان الشیئ من مشیته، فکان لایشبهه مکوّنه. واشهد ان محمّداً عبده ورسوله استخلصه فى القِدَم على سائر الامم على علم منه، انفرد عن التشاکل والتماثل من ابناء الجنس، وانتجبه آمراً وناهیاً عنه، اقامه فى سائر عالمه فى الاداء مقامه اذ کان لاتدرکه الابصار ولاتحویه خواطر الافکار ولاتمثله غوامض الظنن [الظنون] فى الاسرار لااله الا هو الملک الجبّار.
قرن الاعتراف بنبوته بالاعتراف بلاهوتیته واختصه من تکرمته بما لم یلحقه فیه احد من بریّته، فهو اهل ذلک بخاصّته وخلّته، اذ لایختص من یشوبه التغییر ولایخالل من یلحقه التظنین وامر بالصلاة علیه مزیداً فى تکرمته وطریقاً للداعى الى اجابته، فصلى اللّه علیه و کرّم وشرّف و عظّم مزیداً لایلحقه التنفید ولاینقطع على التأبید. وان اللّه تعالى اختص لنفسه بعد نبیّه(ص) من بریته خاصةً علاهم بتعلیته وسمّاهم الى رتبته وجعلهم الدعاة بالحق الیه والادلاء بالارشاد علیه لقرن قرنٍ وزمن زمنٍ، انشأهم فى القِدم قبل کل مَذْرَوٍّ و مَبْرُوٍّ انواراً انطقها بتحمیده والهمها شکره و تمجیده وجعلها الحجج على کل معترف له بملکة الربوبیة وسلطان العبودیة واستنطق بها الخرسات بانواع اللغات بخوعاً له، فانه فاطر الارضین والسماوات، واشهدهم خلقه، وولاّهم ما شاء من امره، جعلهم تراجم مشیته والسن ارادته عبیداً لایسبقونه بالقول وهم بامره یعملون، یعلم ما بین ایدیهم وما خلفهم ولایشفعون الا لمن ارتضى وهم من خشیته مشفقون، یحکمون باحکامه ویستنّون بسنته ویعتمدون حدوده ویودّون فرضه ولم یدع الخلق فى بُهم صُمّاً ولافى عمیاء بکماء، بل جعل لهم عقولاً مازجّت شواهدهم وتفرقت فى هیاکلهم وحقّقها فى نفوسهم واستعبدلها حواسهم فقرر بها على اسماع ونواظر وافکار وخواطر، الزمهم بها حجته واراهم بها محجته وانطقهم عما شهد [تشهد] به بالسن ذَرِبة بما قام فیها من قدرته وحکمته وبین عندهم بها لیهلک من هلک عن بیّنة ویحیى من حىّ عن بیّنة وان اللّه لسمیع علیم[انقال، 42] بصیر شاهد خبیر.ادامه مطلب...
|
نقش «الله» بر گوش یک نوزاد (عکس) |
از زمان اعلام این خبر تاکنون هزاران نفر از این کرامت الهی بازدید کرده و هدایای فراوانی به این کودک اهدا شده است. |
نقش واضح الله بر گوش یک نوزاد فلسطینی، اعجاب همگان را برانگیخته و بسیاری از رسانه های خبری جهان را به خود مشغول کرد. به گزارش شیعه نیوز به نقل از جهان، «تامر شادی حوشیه» کودک 45 روزه فلسطینی در حالی متولد شد که نقش لا اله الا الله بر گوش وی به صورت مادرزادی نقش بسته بود. مادر این کودک در این باره گفت: پس از گذشت 37 روز ازتولد فرزندم تامر متوجه لفظ پر جلال الله برگوش سمت چپ وی شدم. ازسوی دیگر «شادی»، پدر این نوزاد فلسطینی تصریح کرد: نقش پرجلال الله بر گوش فرزندم، کرامتی الهی است که من در آن خوش یمنی فراوانی برای مردم فلسطین و آزادی آن می بینم. وی افزود: از زمان اعلام این خبر تاکنون هزاران نفر از این کرامت الهی بازدید کرده و هدایای فراوانی به این کودک اهدا شده است. |
|
شعری زیبا از بسیجی شهید ابوالفضل سپهر
شادی روح مطهر او و تمام شهدا صلوات
بابام شده نردبون ؟
اتل متل توتوله
چشم تو چشم گلوله
اگر پاهات نلرزید
نترسیدی قبوله
دیدم که یک بسیجی
نلرزید اصلاً پاهاش
جلو گلوله وایستاد
زُل زده بود تو چشاش
گلوله هم اومد و
از دو چشم مردونه
گذشت و یک بوسه زد
بوسهای عاشقونه
عاشقی یعنی اینکه
چشمهایی که تا دیروز
هزار تا مشتری داشت
چندش میاره امروز
اما غمی نداره
چون عاشق خداشه
بجای مردم خدا
مشتری چشماشه
یه شب کنار سنگر
زیر سقف آسمون
میای پیش رفیقت
تو اون گلوله بارون
با اینکه زخمی شده
برات خالی میبنده
میگه من که چیزیم نیست
درد میکشه میخنده
چفیه رو ور میداری
زخم اونو میبندی
با چشمای پر از اشک
تو هم به اون میخندی
انگاری که میدونی
دیگه داره میپّره
دلت میگه که گلچین
داره اونو میبره
زُل میزنی تو چشماش
با سوز و آه و با شرم
بهش میگی داداش جون
فدات بشم دمت گرم
میزنی زیر گریه
اونم تو آغوشته
تو حلقه دستاته
سرش روی دوشته
چون اجل معلق
یه دفعه یک خمپاره
هزار تا بذر ترکش
توی تنش میکاره
یهو جلو چشماتو
شره خون می گیره
برادر صیغهایت
توبغلت میمیره
هیچ میدونی چه جوری
یواش یواش و کمکم
راوی یک خبرشی
یک خبر پراز غم
هیچ میدونی چه جوری
یواش یواش و کمکم
راوی یک خبرشی
یک خبر پراز غم
به همسفر رفقیت
که صاحب پسر شد
بری بگی که بچه
یتیم و بیپدر شد
اول میگی نترسین
پاهاش گلوله خورده
افتاده بیمارستان
زخمی شده، نمرده
زُل میزنه تو چشمات
قلبتو میسوزونه
یتیمی بچه شو
از تو چشات میخونه
درست سال شصت و دو
لحظة تحویل سال
رفته بودیم تو سنگر
رفته بودیم عشق و حال
تو اون شلوغ پلوغی
همه چشارو بستم
دستهاتوی دست هم
دورسفره نشستیم
مقلب القوب رو
با همدیگر میخوندیم
زورکی نقل ونبات
تو کام هم چپوندیم
همدیگر و بوسیدیم
قربون هم میرفتیم
بعدش برا همدیگر
جشن پتو گرفتیم
علی بود و عقیلی
من بودم و مرتضی
سید بود و اباالفضل
امیرحسین و رضا
حالا ازاون بچه ها
فقط مرتضی مونده
همونکه گازخردل
صورتشو سوزونده
آهای آهای بچه ها
مگه قرار نذاشتیم
همیشه با هم باشیم
نداشتیما، نداشتیم
بیاین برا مرتضی
که شیمیایی شده
جشن پتو بگیریم
خیلی هوایی شده
میسوزه و میخنده
خیلی خیلی آرومه
به من میگه داداش جون
کار منم تمومه
مرتضی منم ببر
یا نرو، پیشم بمون
میزنه تو صورتش
داد میزنم مامان جون
مامان میاد ودست
بابا جون و میگیره
بابام با این خاطرات
روزی یه بار میمیره
فقط خاطره نیست که
قلب اونو سوزونده
مصلحت بعضیها
پشت اونو شکونده
برا بعضی آدما
بندههای آب و نون
قبول کنین به خدا
بابام شده نردبون
همونایی که راه
دزدی رو خوب می دونن
ما خون دادیم و اون ها
عین زالو می مونن
دشمنای انقلاب
ترسوهای بی پدر
آهای غنیمت خورا
بپا بابا ، یواش تر
ای که به این انقلاب
چسبیدی عین کنه
خط و نشون می کشی
النگوهات نشکنه
فکرنکنی علی رو
ماها تنها می ذاریم
مااهل کوفه نیستیم
دخلتونو میاریم...
|
براى من بسیار شیرین و خاطرهانگیز است که با شما عزیزان - جمعى از بهترین جوانان این کشور، مجموعهاى از بسیجیان دلاور - در این میدان ملاقات کنم و با جمعهاى دیگرى که در سراسر کشور مانند شما اجتماع کردهاند، سخن بگویم.
بسیج مثل خود انقلاب از آیات الهى است. جنس بسیج هم از جنس انقلاب است. خصوصیاتى که انقلاب اسلامى را در همهى تاریخِ انقلابها ممتاز میکرد، تأثیرات آن را در اعماق دلهاى مردم در کشورهاى دیگر عمق میبخشید، این خصوصیات در این مجموعهى عزیز و گرانبهائى که نامش بسیج است، وجود دارد. همچنانیکه انقلاب یک پدیدهى بى سابقه بود، بسیج هم یک پدیدهى بىسابقه بود.
در کشورهاى مختلف با شکلهاى گوناگون نیروهاى مقاومت درست میکنند. به تقلید آنها در رژیم طاغوت در اینجا هم چیزهائى درست کرده بودند، لکن جوهر و حقیقت بسیج از زمین تا آسمان با آنها متفاوت است. اگر در کارهائى که دیگران از روى دست هم در سرتاسر جهان در کشورهاى مختلف انجام دادهاند، تکیه بر ظاهر و بر ادعا و بر زرق و برق است و از باطن و معنا و روح خبرى در آن نیست، در بسیج درست بعکس است.
بسیج مستضعفین که امام آن را بنیاد کرد، سر تا پا روح بود، معنویت بود و جان بود. اتفاق افتاد که آغاز ولادت بسیج نزدیک شد به شروع جنگ تحمیلى که هشت سال این ملت را به دفاع مشغول کرد. بنابراین بسیج از اوائل ولادت خود، وارد میدان نبرد شد؛ آن هم نبردى سخت؛ نبردى که یک طرف آن همهى قدرتهاى بزرگ جهانى پشت سر رژیم متجاوز صدام بودند، یک طرف ملت ایران بود و نیروهاى مسلح ایران. در چنین جنگى بسیج وارد شد.
ورود بسیج در این جنگ موجب شد که صحنهى جنگ در مقابل چشم حیرتزدهى همهى مردم دنیا به سود معنویت - که با دست خالى همراه بود، اما سرشار از ایمان بود - رقم بخورد و همهى دنیا در برابر چشم خود ببینند که چطور جوان ایرانى با سرمایهى ایمان، با تکیهى بر خدا، با اعتمادبهنفس وارد میدان نبرد میشود، پیچیدهترین تاکتیکهاى جنگى را طراحى میکند و معجزهاى مثل فتحالمبین و بیتالمقدس در مقابل چشم دنیا میگذارد. تاکتیکهائى که جوانهاى مؤمن در عملیات بیتالمقدس - که منتهى شد به آزادى خرمشهر - به کار بستند و طراحىاى که آنها کردند، تا امروز هم براى آن کسانى که در مقولههاى نظامى صاحب فکر و نظرند، درسآموز است؛ تاکتیکهاى پیچیده، پرتحرک، دشوار، به حسب ظاهر نشدنى، اما به دست معجزهگر جوان مؤمن ایرانى، جوان مبتکرِ متکى به خدا، عملى و شدنى و واقع شده، بىسابقه بود.
این معنویت، این تکیهى به نیروهاى معنوى و ایمانى، این اعتماد به نفس، این شجاعت، این حقیر شدن همهى جلوههاى ظاهر زندگى مادى، حرکت در راه رضاى خدا، در هیچ جا سابقه نداشت؛ همچنانیکه که خودِ انقلاب اسلامى هم نظیرى و سابقهاى در تاریخ نداشت.
بسیج مثل انقلاب، مردمى بود و مردمى است. درست است که شما در قالب مجموعههاى وابستهى به نیروى مقاومت، شکل گردانهاى رزمى میگیرید، آمادگیهاى نظامى پیدا میکنید و در میدان نبرد خودتان را نشان دادید و اگر یک روزى کشور باز نیاز به نیروى نظامى و جنگى پیدا کند، در صفوف مقدم هستید؛ این درست است، اما جنگ همهى محتواى بسیج نیست. بسیج، گستردهى در همهى عرصههاى زندگى است. آن وقتى که نوبت سازندگى است، بسیج پیشرو است؛ آن وقتى که نوبت مددرسانى و خدمات است، بسیج پیشرو است؛ آن وقتى که نوبت تحقیقات بسیار دقیق و ریز و حساس است، نیروهاى بسیجى در صفوف اولند. امروز شما نگاه کنید در همین قضیهى هستهاى، در این فناورى پیچیده و بسیار دشوار، جوانهائى که آنجا هستند، جوانهاى متدین و اجزاء طبیعى و حقیقى بسیج را تشکیل میدهند. در همه جا همینجور است.
مؤسسهى بسیار فعال و پیشروِ رویان، مرحوم دکتر کاظمى، افتخار میکرد یک بسیجى است. جوانهاى مؤمن و فعال آن، طبیعتشان، جنسشان، جنس بسیج است؛ آنجا هم بسیج، آنجا هم ایمان، آنجا هم اعتمادبهنفس، که از خصوصیت بسیجى است.
در همهى عرصههاى زندگى در کشور عزیز ما و در نظام جمهورى اسلامى، بسیج حضور دارد. یک بعدش، این بعد نظامى است و تحرکات نظامى و آموزشهاى نظامى و تربیت نظامى و انضباط نظامى. مثل خود انقلاب مردمى است. هر عنصرى، هر فردى، هر مجموعهاى که بتواند این خصوصیت انقلاب را با خود همراه داشته باشد، مثل انقلاب ماندگار و جاودانه است؛ مثل انقلاب مؤثر و فعال و اثرگذار در محیط حضور خود هست.
در میدان سیاست هم مردمى بودن، در میدان سازندگى هم همینجور، در میدان مدیریت کلان کشور هم مردمى بودن، عنصر مردمى بودن. انقلاب مردمى است، بسیج هم مردمى است.
بسیج مثل انقلاب سیراب از معارف اسلامى و سلوک دینى است. انقلاب ما تحت تأثیر جوسازىِ به اصطلاح انقلابیون ملحدى که در سراسر جهان ادعاهاشان گوش فلک را کَر میکرد، قرار نگرفت. مظهر این تعبد و تمسک به دین، امام بزرگوار ما بود؛ یکپارچه متمسک به دین، در اصول و فروع، در معارف والاى اسلامى و در عمل فردى؛ انقلاب اینجور متولد شد. ملت به این سمت حرکت کردند، این را خواستند، براى این جان دادند. بسیج هم همینجور متولد شد. بسیج یک مجموعهى دینى است.
در میدانهاى نبرد هشت ساله هیچکس به جوانهاى بسیجى نمیگفت شما بیایید اینجور توسل کنید، اینجور توجه کنید، اینجور عبادت کنید، اینجور دعا کنید؛ از درون میجوشیدند، دلشان و ایمانشان آنها را به سمت تعبد میبُرد. بافت وجودى آنها که در آن میدان دشوار جلاى بیشترى هم پیدا کرده بود، به آنها مىآموخت چگونه خدا را عبادت کنند؛ و عبادت میکردند. این چیزهائى که میشنوید و در کتابهاى یادگار از آن دوران میخوانید از عبادت بسیجیها، از تضرع و اشک زلال جوانهاى بسیجى در میدانهاى جنگ، اینها جوشیده از دل آنها بود. هیچ کسى نمیتواند این را به کسى یاد بدهد. اینها یادگرفتنى نیست، اینها از درونِ دل و از عمق جان جوشیدنى است. بسیج یک موجود متدین و متشرع است.
بسیج مثل انقلاب با دشمنان سازشناپذیر است. انقلاب اسلامى را زیر فشار قرار دادند براى اینکه به سود قواعد ظالمانهى جهانى از جایگاه خود عقبنشینى کند؛ انواع فشارها را بر انقلاب و بر نظام جمهورى اسلامى به این منظور وارد کردند که یکىاش تحمیلِ هشت سال جنگ بر این کشور بود. انقلاب تسلیم نشد، امام تسلیم نشد، بسیج هم در مقابل فشارها و قواعد ظالمانه و جوسازیها هرگز تسلیم نمیشود و یک قدم به عقب نمیرود.
بسیج در واقع آن پوششى است، آن قالبى است که بهترین جوانان این کشور براى رسیدن به آرمانهاى بلند این ملت بزرگ، میتوانند در زیر این پوشش گرد هم بیایند و جمع بشوند. بسیج، پیر و جوان و زن و مرد و این قشر و آن قشر نمیشناسد. هر کدام از ما آن روزى که به معناى حقیقى کلمه بتوانیم خود را بسیجى بدانیم، باید افتخار کنیم؛ و افتخار میکنیم.
براى همین خصوصیات است که دشمنان این انقلاب یکى از اصلىترین نقاط حملهى خود را همیشه بسیج قرار دادهاند. بسیج را متهم کردند. در میدانهاى سیاسى، بازیگران سیاسى هرچه خواستند علیه بسیج گفتند. بسیج، آرام - مثل یک اقیانوسِ آرام و پر عمق - در پاسخ به آنها چیزى نگفت و چیزى نمیگوید؛ و چیزى نگوئید.
بسیج یعنى آن مجموعهى بهترین عناصر یک کشور که همت ما، عشق ما، امید ما این است که این مجموعه فراگیر باشد؛ همهى افراد این ملت بزرگ را در بر بگیرد. همینجور هم هست؛ ما میگوئیم بیست میلیون، اما در واقع، بسیج دهها میلیون بیشتر از این تعدادها و مقدارها باید باشد و به امید خدا هست و خواهد بود.
وقتى این ملت ایستاده است، وقتى این ملت حاضر نیست از آرمانهاى بلند خود دست بکشد، وقتى این ملت اسیر جوسازیهاى دشمنان نمیشود، وقتى این ملت با بازیهاى سیاسى معمول و مرسوم در دنیا قدمش نمیلغزد و از راه مستقیم خود عدول نمیکند، وقتى این ملت پرچم اسلام را با دستهاى قدرتمند خود بلند میکند و ملتهاى اسلامى و همهى امت اسلامى را با حضور خود و وجود خود دلگرم میکند، این نشاندهندهى این است که بسیج موفق بوده است و موفق خواهد بود و دشمنان بسیج و مراکز و دستگاههائى که به خاطر دشمنى با انقلاب و با آرمانهاى انقلاب با بسیج دشمنند، باید اذعان کنند، اعتراف کنند که شکست خوردهاند.
نیروى عظیم بسیج، نیروى عظیم ملت ایران است. جوانان عزیز! پسران! دختران! قشرهاى مختلف! عناصر مؤمن و شاداب و مبتکرى که در این قالب بزرگ و مجموعهى عظیم قرار گرفتهاید! هرچه میتوانید کیفیت خودتان را بالا ببرید تا بتوانید بر روى فضاى عمومى جامعه اثر بگذارید و جوانهاى بیشتر و مجموعههاى بیشترى را به آن مرکزیت اصولى و آرمانى نزدیک کنید. مجموعههاى مردمى بسیج، باید فکرشان این باشد؛ مدیران و اداره کنندگان و سرپرستان بسیج هم باید همین را فکر کنند.
امروز نظام مقدس جمهورى اسلامى به برکت همین عناصر سازندهى خود - که عناصر سازندهى بسیج هم همانهاست - توانسته است به سمت آرمانها پیش برود؛ میدان را از دست دشمنهاى خود بگیرد. امروز ما کجا قرار داریم، بیست سال پیش، بیست و پنج سال پیش کجا بودیم؟ در همهى میدانها ملت ایران جلو آمده و دشمنان ملت ایران در همهى میدانها و عرصهها اعتراف میکنند که در مقابل ملت ایران کم آوردهاند. و ملت ایران توانسته است این حرکت بزرگ خود را دنبال بکند. ملتهاى دیگر هم به شما نگاه میکنند. ملت مظلوم فلسطین، ملت خون داده و مظلوم عراق به شما نگاه میکنند. نشاط شما، ایستادگى شما، سربلندى شما، عزم و ارادهى شما در روحیهى آنها اثر میگذارد. امروز مىبینید امریکائیها و همدستانشان باز براى اینکه شاید بتوانند خودشان را به مقاصد شومشان نزدیک بکنند، دست زدند به تشکیل کنفرانس پاییزى، که من در روز عید فطر هم اشاره کردم؛ «پاییزى» است؛ خزانزده است؛ اسمش رویش است. امیدوارند که بتوانند به این وسیله به دولت جعلىِ غاصب صهیونیست کمکى برسانند؛ جبران شکستهاى گذشته را بکنند و براى مسئولان امروز کاخ سیاه آبروئى درست کنند. امروز همه در دنیا و سیاستمداران از پیش، میدانند که این کنفرانس - که چند روز دیگر تشکیل خواهد شد - شکستخورده است. این به خاطر چیست؟ به خاطر بیدارى ملت فلسطین است. و بیدارى ملت فلسطین گره خورده است به بیدارى ملتهاى دیگر، و در رأس آنها، ملت عظیم و بزرگ ایران، شما جوانان مؤمن. حرکت شما، شعار شما، حضور شما، فعالیت شما، در قضایاى جهانى به همین نسبت اثر میگذارد.
پروردگارا! روح مطهر امام را که این جوانان عظیم ساخته و پرداختهى آن ایمان و روح بلند و بزرگند، روز به روز بر علو درجاتش بیفزا. پروردگارا! شهداى عزیز این ملت را، شهداى نیروهاى مسلح را، شهداى بسیج را، که مظلومانه و شجاعانه - مثل مقتداشان امیرالمؤمنین که هم مظلوم بود، هم شجاعترین بود در میدانهاى نبرد - به شهادت رسیدند، با شهداى کربلا محشور کن. پروردگارا! این جوانان عزیز ملت ایران را به ملت ایران ببخش. پروردگارا! روز به روز بر افتخارات ملت ایران و جوانانشان بیفزا.
|
اى ازلیت به تربت تو مخمّر آیت رحمت زجلوه توهویدا جودت هم بسترا،به فیض مقدس پرده کشدگرکه عصمت توبه اجسام جلوه توایزدى رامجلى گویم واجب ترا،نه آنت رتبت ممکن اندر لباس واجب پیدا ممکن امّاچه ممکن ،علّت امکان ممکن امّایگانه واسطه فیض ممکن امّانمودهستى ازوى وین نه عجب زآنکه نوراوست ززهرا نورخدادرسول اکرم پیدا وز وى تابان شده به حضرت زهرا این است آن نورکزمشیّت کن ،کرد این است آن نورکزتجلّى قدرت شیطان عالم شدى اگرکه بدین نور آبروى ممکنات جمله ازاین نور جلوه این خودعرض نمودعرض را عیسى مریم به پیشگاهش دربان این یک چون دیده بان فراشده بردار یاکه دوطفلنددرحریم جلالش این یک انجیل رانمایدازحفظ گرکه نگفتى امام هستم برخلق فاش بگفتم که این رسول خداى است دخترجزفاطمه نیابداین سان دخترچون این دوازمشیمه قدرت آن یک امواج علم راشده مبدا این یک ازخطابش مجلى این یک برفرق انبیاشده تارک این یک درعالم جلالت کعبه لم یلدبسته لب وگرنه بگفتم این یک کون ومکانش بسنه به مقنع چادرآن یک حجاب عصمت ایزد آن یک برملک لایزالى تارک تابشى ازلطف آن بهشت مخلّد قطره اى ازجودآن بحارسماوى آن یک خاک مدینه کرده مزیّن خاک قم این کرده ازشرافت جنّت عرصه قم غیرت بهشت برین است زیبداگرخاک قم به عرش کندفخر خاکى عجب خاک ،آبروى خلایق گرکه شنیدندى این قصیده«هندى» آن یک طوطى صفت همى نسرودى وین یک قمرى نمط هماره نگفتى |
وى ابدیّت به طلعت تومقرّر رایت قدرت درآستین تومضمر لطف هم بالشا،به صدرمصدّر عالم اجسام گردد،عالم دیگر عصمت توسرمختفى رامظهر خوانم ممکن ترا،ممکن برتر واجبى اندر رداى امکان مظهر واجب،امّاشعاع خالق اکبر فیض به مهتررسدوزآن پس کهتر ممکن امّازممکنات فزون تر نوروى ازحیدراست واوزپیمبر کردتجلّى زوى به حیدرصفدر اینک ظاهرز دخت موسى جعفر عالم،آن کاودرعالم است منّور دادبه دوشیزگان هستى زیور ناگفتى،آدم زخاک هست ومن آذر گرنبدى ،باطل آمدندسراسر ظلّش بخشود،جوهرّیت جوهر موسى عمران به باگاهش چاکر وین یک چون قاپقان معطّى بردر ازپى تکمیل نفس آمده مضطر وآن یک تورات رابخواندازبر موسى جعفر،ولىّ حضرت داور معجزه اش مى بودهمانادختر صلب پدرراوهم مشیمه مادر نامدونایددگرهماره مقدّر وین یک افواج حلم راشده مصدر وین یک معدوم ازعقابش مستر وین یک اندرسراولیارامغفر وین یک درملک کبریائى مشعر دخت خداینداین دونورمطهّر وین یک ملک جهانش بسته به معجر معجراین یک نقاب عفّت داور این یک برعرش کبریائى افسر سایه اى ازقهر این جحیم مقعّر رشحه اى ازفیض این ذخایراغبر صفحه قم رانموده این یک انور آب مدینه نموده آن یک کوثر بلکه بهشتش یساولى است برابر شایدگرلوح رابیایدهمسر ملجأبرمسلم وپناه به کافر شاعرشیراز و آن ادیب سخنور اى به جلالت زآفرینش برتر اى که جهان ازرخ توگشته منوّر |
|
نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر (ع) و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است . آن بانو مادر امام هشتم نیز هست .
لذا حضرت معصومه (س) با حضرت رضا (ع) از یک مادر هستند.
ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال ١٧٣ هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت.
در سال ٢٠٠ هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.
یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب(س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهلبیت (ع) را با حکومت حیله گر بنى عباس اظهار مى کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده اى از مخالفان اهلبیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت(س) معصومه را نیز مسموم کردند.
به هر حال ، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س)بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر< «ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که مى فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است. بزرگان شهر قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند; و در حالى که «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى کشید و عده فراوانى از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز ٢٣ ربیع الاول سال ٢٠١ هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مى شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.
آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در این شهر زندگى کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود.
محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.
سرانجام در روز دهم ربیع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربیع الثانى» سال ٢٠١ هجرى پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند .مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را به سوى محل فعلى که در آن روز بیرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین که قبر مهیا شد دراین که چه کسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشکل شدند، که ناگاه دو تن سواره که نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز یکى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد.
آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسى سخن بگویند بر اسب هاى خود سوار و از محل دور شدند.
بنا به گفته بعضی از علما به نظر مى رسد که آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) باشند چرا که معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیا الهی انجام شده است.
پس از دفن حضرت معصومه(س) موسى بن خزرج سایبانى از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد(ع) به سال ٢٥٦ هجرى قمرى اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت (ع) و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت وامامت شد
|